
امشب، آغوشت نیست، اما!
خیالت را به آغوش میکشم
موهایت را میبویم؛
نوازش صورتت را
با گونه هایم
به هیچ نمیدهم.
امشب اینگونه است!
فردا شب و شبهای دگر را چه کنم !!!؟
.
دلم یک جای دنج میخواهد
آرام و بی تنش
جایی باید باشد غیر از این کنج تنهایی!
تا آدم گاهی آنجا آرام بگیرد !…
مثلا آغوش تو!
.
گاهی نیاز داری
به يه آغوش بي منت
كه تو رو فقط و فقط واسه خودت بخواد
كه وقتي تو اوج تنهايي هستي
با چشماش بهت بگه
هستم تا ته تهش !!
.
فراموش کردنت کار سختی نیست !
کافیست دراز بکشم
چشم هایم را ببندم و برای همیشه...
بمیـــــــــــرم ...!
.
به من قول بده
در تمامی سال هایی که باقی مانده
تا ابـــــــــــــد
مواظب خودت باشی
دیگر نیستم که یاد آوریت کنم..
.
دستگاه مشترك مورد نظر،
از دست " دوستت دارم " های دروغ تو خاموش است؛
لطفا دیگر تنهایش بگذار ... !
.
مرا یاد بگیر .....
نه مثل جبر ..
نه مثل هندسه...!
نه مثل 1- 1
که همیشه میشود 0........
مرا یاد بگیر
مثل نیمکت آخر .....
زنگ آخر ........
و دستانی که نام تورا
مدام روی چوب حک میکرد ...
مرا یاد بگیر ...!
.
سرمه ي انتظار به چشمانم مي كشم
امشب دوباره تو را گم كرده ام
ميان آشفته بازار افكار مبهمم
توي كوچه هاي بي عبور پاييزي
منتظر نشسته ام
.
زیاد فرقی نکرده...
خودِخودشه
فقط اونی که داره باهاش قدم میزنه
" من " نیستم ... !
.
سلامتیه اونایی که خیلی وقته بریدن...دیگه نه ناز میکشن..نه انتظار میکشن..
نه آه میکشن..نه درد میکشن..نه فریاد میکشن...
فقط دست میکشن و میرن...
.
گفتی فراموش کردن کار ساده یست،
تو فراموش کن،
من این ساده ها را بلد نیستم
.
گفت: حالت را نمی پرسم چون می دانم خوبی...
عکس هایت همه با لبخند اند...
و نمی دانست عکاس که می گوید سیــــــــــــــب...
مــن یــادِ حمـاقـتِ آدم مـی افتـم و پـوزخنـد مـی زنـم... !
.
چه حس بدیست
با تمام احساست
به دیدن کسی بروی
که خودش را آماده کرده تا به تو بگوید
دیگر دوستت ندارد...!
.
بـعضی وقتا شماره یکـی تو گوشیت هست کـه نمیتونی بهش زنگ بزنی
دلتم نمیـاد پاکش کنی
هروقتم چشمت بـه اِسمش میفتــه دلت یـه جوری میشـه
خیلــی دردناک اون لحظه
میفهمی ؟
دردناک ...
.
غرق شدن همیشه تو آب نیست !
تو غصه نیست ؛
تو خیال نیست ،
آدم دوست داره گاهی تو یه آغوش غرق بشه
.
به سلامتی خودمون
که همیشه اونی شدیم که بقیه میخوان
ولی هیچکس اونی نشد که ما میخواستیم.....!
.
انـصـــاف نـیـست کــه دنـیــا آنـقــدر کـوچـک بـاشدکــه آدم هــای تـکـراری را روزی صــد بــار بــبـیـنــی و آنـقــدر بـزرگ بــاشـدکــه نـتــوانـی آن کـسـی را کـه دلـت مـیـخواهـــد،حــتــی یـِک بــار بـبــیـنــــی...!!
.
عشق یعنی بعد از یه دعوای مفصل،
از روی لجبازی گوشی رو بذاری روی سایلنت و بری زیر پتو.
بعد هر چند دقیقه یه بار
یواشکی گوشهی پتو رو کنار بزنی و زل بزنی به سقف،
تا ببینی
نوری از گوشی افتاده روی سقف یا نه ؟؟؟!!!
.
حوصـــله خواندن ندارم، حوصـــله نوشتـن هم ندارم
این همه دلتنـگی دیگر نه با خــواندن کم می شود، نه نوشتن.
دلـــم لمـــس آغوشت را می خـــواهد!
فقــــط همــــین . . .
نظرات شما عزیزان: